احکامی که بر اساس موضوعات ثابت و فطری تشریع شده مانند نماز و روزه و حج و… که تغییرپذیر نیست، همچون قوانین ثابتی که در جهان آفرینش حکم فرماست؛ اما احکامی که بر اساس موضوعات متغیر وارد شده است که با تغییر موضوع، حکم عوض میشود.
امام علی (ع) در حکمت هفدهم نهجالبلاغه میفرماید:«وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله) “غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ”؟ فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّمَا قَالَ ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ؛ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ؛ از امام درباره این گفتار پیامبر (ص) سؤال شد که فرموده است: موهای سفید خود را تغییر دهید (رنگ و خضاب کنید) و خود را شبیه یهود نسازید» امام(ع) فرمود: «این سخن را پیامبر(ص) زمانی فرمود که پیروان اسلام کم بودند اما امروز که اسلام گسترش یافته و آرامش و امنیت برقرار گشته (و اسلام استقرار یافته است) هر کسی مختار است (که رنگ و خضاب بکند یا نه).»
حجتالاسلام شکیبایی در گفتوگو با ایسنا به تشریح حکمت هفدهم نهجالبلاغه امیرالمومنین(ع) پرداخته که شرح آن زیر آمده است:
این سخن حکمت آمیز در واقع پاسخی است به سوالی که بعضی از یاران امام درباره تفسیر یکی از سخنان پیامبر اکرم (ص) کردهاند.
«نطاق» در اصل به معنای کمربند و یا کمربندهای خاصی است که زنان به کمر میبستند؛ ولی در اینجا به معنای محدوده و قلمرو است، بنابراین جمله «اتَّسَعَ نِطاقُهُ» یعنی قلمرو اسلام گسترش یافته است.
«جِران» به معنای قسمت پایین گردن شتر است که به هنگام استراحت آن را به زمین مینهد و تعبیر به «ضَرَبَ بِجِرانِهِ» کنایه از حاکمیت امنیت بر محیط اسلام است.
در آغاز اسلام که عدد مسلمانان کم بود و در میان آنها گروهی از پیران نیز وجود داشتند پیامبر اکرم(ص) اصرار داشت که پیران چهره جوان به خود بگیرند تا مایه ترس و وحشت دشمن شوند و نشانی از ضعف در آنها دیده نشود به همین دلیل دستور خضاب و رنگ کردن صادر شد. منتها برای این که دشمنان اعم از یهود و مشرکان، از نکته این کار باخبر نشوند و دوستان نیز احساس ضعف نکنند پیامبر اکرم (ص) این دستور را مستند به عدم شباهت با یهود کرد که این کار را به خود اجازه نمیدادند.
امام علی (ع) به این نکته دقیق اشاره میکند که هر حکمی تابع موضوع خود است؛ اگر موضوع تغییر یابد آن حکم نیز عوض میشود، همان گونه که اگر شراب سرکه شود و یا کافر مسلمان گردد حکم آن تغییر پیدا میکند.
امام علی (ع) میفرماید: موضوع این حکم رعب افکندن در دل دشمنان از طریق جوان نمایی پیران بوده و این مربوط به زمانی است که عدد مسلمانان کم بود اما در عصر امام که اسلام سراسر منطقه را فرا گرفته بود و حکومت اسلامی تثبیت یافته بود نه ترسی از مشرکان وجود داشت و نه خوفی از یهود، دیگر موضوعی برای رعب افکندن در دل دشمن از طریق رنگ کرد موهای سفید باقی نمانده بود.
در اینجا دو سؤال پیش می آید:
سوال اول این که ما معتقدیم:«حَلاَلُ مُحَمَّد حَلاَلٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَحَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه؛ حلال و حرام اسلام تا دامنه قیامت تغییر ناپذیر است». و این اصل با آنچه در این حدیث آمده چگونه سازگار است؟
مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود پاسخ خوبی به این سوال داده است که با توضیحی آن را میآوریم: احکام شرع دو گونه است: احکامی که بر اساس موضوعات ثابت و فطری تشریع شده مانند نماز و روزه و حج و… که تغییرپذیر نیست، همچون قوانین ثابتی که در جهان آفرینش حکم فرماست و احکامی که بر اساس موضوعات متغیر وارد شده است که با تغییر موضوع، حکم عوض می شود؛ مثلا ما میدانیم خرید و فروش خون و اعضای بدن انسان در سابق جزء محرمات بود، زیرا هیچ فایده مباحی نداشت ولی امروز که برای نجات جان مصدومان یا پیوند اعضا آثار حیات بخش دارد کاملاً قابل خرید و فروش به قیمت های بالاست. امثال این احکام در میان احکام اسلامی کم نیست.
مسئله رنگ آمیزی موهای سفید که در این کلام نورانی به آن اشاره شده است نیز از همین قبیل بوده، زیرا پیغمبر اکرم در زمانی که یارانش کم و در میان این عده کم جمعی از ریش سفیدان بودند این دستور را صادر کرد تا چهره پیرمردان جوان شود و سبب ترس دشمن گردد. (علاوه بر این که در روحیه خود آنها نیز اثر میگذارد و روح جوانی در آنها جوانه میزند.) ولی هنگامی که شرایط عوض شد و جمعیت مسلمانان آن اندازه فزونی یافت که وجود پیرمردان محاسن سفید در میان آنها تأثیری در قوت و قدرت مسلمانان نداشت، طبعاً حکم هم عوض میشود.
واضح است که حدیث «حَلالُ مُحَمَّد» اشاره به بخش اول است. شبیه این موضوع چیزی است که در بعضی از روایات آمده است که از امام باقر (ع) سوال شد که ما شنیده ایم پیغمبر (و یارانش) در طواف با سرعت و شبیه دویدن حرکت میکردند آیا ما هم این گونه عمل کنیم و یا به طور معمولی راه برویم؟ آن بزرگوار پاسخ دقیقی به این سوال دادند، فرمودند: پیغمبر اکرم این دستور را در ماجرای حدیبیه داد تا قریش چابکی آن حضرت و یارانش را ببینند (و بترسند) ولی جمعی از عامه به سبب غفلت از این موضوع که این یک حکم موقت و در شرایط خاصی بوده است هنوز این کار را ادامه میدهند ولی من و پدرم در طواف راه میرویم».
سوال دوم این که میدانیم خضاب یکی از مستحبات است چگونه امام میفرماید: امروز هر کس مخیر است بین خضاب و ترک آن؟
پاسخ این سوال این است که در آن زمان پیغمبر اکرم به یاران مسن خود الزام کرده بود که خضاب کنند و امام علی (ع) میفرماید: آن الزام اکنون بر طرف شده و هرکس آزاد است و این امر منافاتی با استحباب خضاب ندارد، زیرا آثار دیگری در روحیه خود انسان و همسر و فرزندان و اطرافیان او ممکن است داشته باشد.
نظرات